وقتی شوهرم سه تا زن گرفت: خلاصهای از تجربههای نینیسایتیها
زندگی مشترک، سفری پر فراز و نشیب است. تصور اینکه همسرتان، شریک زندگیتان، به شما خیانت کند و نه تنها خیانت، بلکه سه زن دیگر را به زندگیتان وارد کند، میتواند ویرانگر باشد. نینیسایت، به عنوان بزرگترین پاتوق آنلاین زنان ایرانی، پر از داستانهای مشابه است. در این پست، ۲۵ مورد از خلاصه تجربههای کاربرانی که با چنین شرایطی مواجه شدهاند را مرور میکنیم:

این موارد، چکیدهای از درد و رنج، خشم و درماندگی، و گاهی امید و راه حلهایی هستند که زنان در این شرایط تجربه کردهاند:
- ✅شوهرت پولداره؟ متاسفانه این یک انگیزه قوی برای بعضی مردهاست.
- ✅طلاق بگیر و زندگیتو نجات بده. این دیگه زندگی نیست.
- ✅مشاوره بگیر. شاید بتونی بفهمی مشکل از کجاست.
- ✅به خانوادت بگو. حمایتشون رو احتیاج داری.
- ✅به وکیل مراجعه کن. حقوقت رو بشناس.
- ✅آیا بچه دارید؟ این موضوع روی بچه ها تاثیر خیلی بدی میذاره.
- ✅اصلا کوتاه نیا. حقوقت رو کامل بگیر.
- ✅آیا قبلا هم بهت خیانت کرده بود؟
- ✅باهاش صحبت کن. ببین دلیلش چیه. شاید بشه فهمید.
- ✅اعتماد به نفست رو از دست نده. تو ارزشمندی.
- ✅آیا می تونی با این شرایط کنار بیای؟ اگه نه، جدا شو.
- ✅روی خودت تمرکز کن. به خودت برس.
- ✅دوستات رو فراموش نکن. باهاشون وقت بگذرون.
- ✅به روانپزشک مراجعه کن. کمک می کنه حالت بهتر بشه.
- ✅به فکر استقلال مالی باش. اگه شاغل نیستی، دنبال کار بگرد.
- ✅ببین قانون چی میگه. چند همسری در ایران شرایط خاصی داره.
- ✅آیا می تونی اون رو ببخشی؟ بخشیدن، لزوما به معنی موندن نیست.
- ✅آینده خودت رو در نظر بگیر. با این مرد، آینده ای داری؟
- ✅به خودت زمان بده. برای تصمیم گیری عجله نکن.
- ✅از خدا کمک بخواه.
- ✅آیا خانواده شوهرت از این موضوع خبر دارن؟
- ✅آیا اون زن ها از ازدواج شما خبر داشتن؟
- ✅به سلامت جسمی خودت اهمیت بده. استرس خیلی بده.
- ✅به نیازهای عاطفی خودت توجه کن.
- ✅به دنبال یک گروه حمایتی بگرد.


اینها تنها گوشهای از تجربیات زنانی هستند که در شرایطی مشابه قرار گرفتهاند. هر داستانی منحصر به فرد است و هیچ راهحل یکسانی برای همه وجود ندارد.
مهم این است که به خودتان، احساساتتان و نیازهایتان احترام بگذارید و تصمیمی بگیرید که به نفع سلامت روان و جسم شما باشد.
وقتی شوهرم هوو آورد: 25 تجربه نی نی سایتی ها
1. شوک و انکار اولیه
اولش حس می کنی یه کابوسه. باورت نمیشه مردی که عاشقش بودی، همچین کاری باهات بکنه. همه چیز رو انکار می کنی و دنبال یه توضیح منطقی می گردی. شاید فکر می کنی اشتباه شنیدی یا سوء تفاهم شده. اما حقیقت تلخ تر از این حرف هاست. قلبت داره از جا کنده میشه و مغزت از کار می افته. دنیا برات تیره و تار میشه. احساس می کنی همه چیز رو از دست دادی.
2. خشم و عصبانیت
بعد از شوک، خشم سراغت میاد. از شوهرت، از هووت، از همه دنیا عصبانی هستی. می خوای داد بزنی، فریاد بکشی، همه چیز رو خراب کنی. حس می کنی بهت خیانت شده، تحقیر شدی. دل و دماغ هیچ کاری رو نداری. حتی از خودت هم عصبانی هستی که چرا این اتفاق برات افتاده. تصمیم های عجولانه می گیری و بعد پشیمون میشی. به دنبال انتقام می گردی.
3. افسردگی و ناامیدی
وقتی خشم فروکش می کنه، افسردگی میاد سراغت. احساس می کنی دیگه هیچ چیز برات مهم نیست. انرژی و انگیزه ات رو از دست میدی. از جمع دوری می کنی و ترجیح میدی تنها باشی. به آینده امید نداری و فکر می کنی زندگی دیگه برات تموم شده. اشک هات تمومی نداره. به خودت میگی کاش هرگز به دنیا نیومده بودم. فکر خودکشی هم به سرت میزنه.
4. تلاش برای حفظ زندگی
با وجود همه چیز، هنوز یه کورسوی امید ته دلت هست. سعی می کنی زندگیت رو حفظ کنی. با شوهرت صحبت می کنی، التماسش می کنی که برگرده. به هووت حسادت می کنی و سعی می کنی از اون بهتر باشی. به خودت میرسی، سعی می کنی جذاب تر بشی. به دنبال راه حل می گردی و از مشاور کمک می گیری. به خودت میگی باید قوی باشم و نمیذارم این زندگی از هم بپاشه. اما هر چقدر بیشتر تلاش می کنی، بیشتر احساس شکست می کنی.
5. احساس تنهایی و انزوا
حتی اگه اطرافیانت کنارت باشن، باز هم احساس تنهایی می کنی. هیچ کس نمی تونه درکت کنه. احساس می کنی تو یه جزیره دور افتاده گیر افتادی. دیگه به کسی اعتماد نداری و نمی تونی با کسی درد دل کنی. حتی دوستات هم دیگه مثل قبل باهات رفتار نمی کنن. حس می کنی همه از پشت بهت خنجر زدن. دنبال یه پناهگاه می گردی. فقط میخوای یه گوش شنوا داشته باشی.
6. سرزنش خود
همیشه یه صدایی تو ذهنت میگه که حتما یه کاری کردی که شوهرت بهت خیانت کرده. شروع می کنی به سرزنش خودت و پیدا کردن عیب و ایراد تو رفتارهات. اعتماد به نفست رو از دست میدی و حس می کنی دیگه ارزشی نداری. فکر می کنی لایق این زندگی نیستی. به خودت میگی کاش من هم مثل اون زن بودم. از خودت متنفر میشی. احساس گناه می کنی.
7. نگرانی برای فرزندان
نگرانی اصلیت بچه هاته. نگران آینده اونها هستی و نمی خوای اونها آسیب ببینن. سعی می کنی جلوی اونها خودت رو قوی نشون بدی، اما قلبت داره آتیش می گیره. می ترسی که بچه هات ازت متنفر بشن. نگران تربیت بچه هات در این شرایط هستی. فکر می کنی بچه هات هم دیگه مثل قبل بهت احترام نمیذارن. تمام تلاشت رو می کنی که بچه هات رو خوشحال نگه داری. اما می دونی که این وضعیت روی اونها تاثیر بدی میذاره.
8. مشکلات مالی
ممکنه با مشکلات مالی هم روبرو بشی. شوهرت دیگه مثل قبل بهت پول نمیده یا حتی ممکنه ازت بخواد که خونه رو ترک کنی. نگران هزینه های زندگی و آینده خودت و بچه هات هستی. به دنبال کار می گردی و سعی می کنی مستقل بشی. احساس می کنی به شوهرت محتاجی و این حس برات خیلی سخته. به دنبال راهی برای تامین مخارج زندگی می گردی. شاید مجبور بشی خونه و وسایلت رو بفروشی. حتی ممکنه به فکر گدایی بیفتی.
9. مقایسه با هوو
مدام خودت رو با هووت مقایسه می کنی. اون جوون تره، زیباتره، خوش اندام تره. . . این فکرها دیوونت می کنه. سعی می کنی مثل اون باشی، اما نمیشه. بهش حسادت می کنی و ازش متنفر میشی. می خوای بدونی اون چه چیزی داره که تو نداری. به دنبال عکس های اون تو شبکه های اجتماعی می گردی. می خوای از زندگیش سر در بیاری. از اینکه شوهرت اونو به تو ترجیح داده، عذاب می کشی.
10. دخالت اطرافیان
همه اطرافیانت نظر میدن و سعی می کنن راهنماییت کنن. اما هیچ کس نمی تونه جای تو باشه و شرایطت رو درک کنه. بعضی ها طرف تو رو می گیرن و بعضی ها طرف شوهرت رو. حتی ممکنه خانوادت هم باهات مخالف باشن. حس می کنی هیچ کس پشتت نیست. همه بهت میگن چیکار باید بکنی. اما هیچ کس نمیپرسه تو چی میخوای. از این دخالت ها خسته میشی.
11. قضاوت جامعه
متاسفانه جامعه به زن ها بیشتر از مردها سخت می گیره. همه تو رو مقصر می دونن و فکر می کنن یه جای کار رو اشتباه رفتی. حتی ممکنه انگشت نما بشی و همه پشت سرت حرف بزنن. احساس می کنی تو یه شهر غریب زندگی می کنی. هیچ جا برای فرار نداری. از اینکه تو خیابون بری می ترسی. نگران حرف مردم هستی. از قضاوت های بی رحمانه خسته شدی.
12. احساس گناه و شرمندگی
احساس گناه می کنی که نتونستی زندگیت رو حفظ کنی. احساس می کنی یه مادر و همسر بد بودی. از اینکه این اتفاق برات افتاده، شرمنده هستی و نمی تونی سرت رو بالا بگیری. فکر می کنی دیگه هیچ وقت نمی تونی خوشحال باشی. احساس میکنی لکه دار شدی. دیگه نمی تونی به چشم های خانوادت نگاه کنی. از خودت خجالت می کشی. احساس می کنی دیگه هیچ ارزشی نداری.
13. تردید در تصمیم گیری
نمی دونی باید بمونی یا بری. هر تصمیمی که می گیری، یه ترسی ته دلت هست. می ترسی اشتباه کنی و پشیمون بشی. مدام بین عقل و احساست در جنگی. نمی دونی چه تصمیمی به صلاح خودت و بچه هاته. از آینده می ترسی. از اینکه تنها بمونی می ترسی. از اینکه تصمیم اشتباه بگیری می ترسی. سردرگم شدی.
14. بیماری های جسمی و روحی
استرس و فشارهای روحی باعث میشه که بدنت هم آسیب ببینه. دچار بیماری های مختلف میشی و روحیه ات رو بیشتر از دست میدی. ممکنه دچار سردرد، معده درد، بی خوابی یا افسردگی بشی. بدنت ضعیف میشه. حوصله هیچ کاری رو نداری. حتی ممکنه دچار بیماری های قلبی بشی. احساس می کنی داری میمیری. از زندگی ناامید شدی.
15. فراموش کردن خود
تو این شرایط سخت، خودت رو فراموش می کنی. دیگه به خودت اهمیت نمیدی و فقط به فکر بقیه هستی. به نیازهای خودت توجه نمی کنی و فقط سعی می کنی بقیه رو راضی نگه داری. از خودت غافل میشی. دیگه به خودت نمیرسی. حتی یادت میره که چی دوست داری. احساس می کنی دیگه وجود نداری. فقط یه سایه از خودت باقی مونده.
16. تلاش برای اثبات خود
سعی می کنی به همه ثابت کنی که تو بهتر از هووت هستی. می خوای به شوهرت نشون بدی که اشتباه کرده. اما این تلاش ها فقط باعث میشه بیشتر آسیب ببینی. خودت رو خسته می کنی. اعتماد به نفست رو از دست میدی. بیشتر احساس حقارت می کنی. احساس می کنی داری خودت رو التماس می کنی. غرورت شکسته میشه.
17. حسادت به زندگی دیگران
وقتی خوشبختی دیگران رو می بینی، حسادت می کنی و از خودت می پرسی چرا من نباید خوشبخت باشم؟احساس می کنی زندگی عادلانه نیست. از خوشحالی دیگران ناراحت میشی. دل و دماغ هیچ کاری رو نداری. فقط میخوای تنها باشی. از همه متنفر میشی. از اینکه تو این دنیا زندگی می کنی، پشیمون میشی.
18. تلاش برای تغییر شوهر
فکر می کنی می تونی شوهرت رو تغییر بدی و دوباره اون مرد سابق رو برگردونی. اما این یه خیال باطله. آدم ها تغییر نمی کنن. فقط خودت رو اذیت می کنی. امید بیهوده داری. فقط زمان رو از دست میدی. بیشتر ناامید میشی. در آخر به این نتیجه میرسی که غیر ممکنه.
19. انکار واقعیت
هنوز هم ته دلت امیدواری که همه چیز درست بشه و شوهرت برگرده سر عقل. سعی می کنی واقعیت رو انکار کنی و به خودت دروغ بگی. نمی خوای قبول کنی که زندگیت برای همیشه تغییر کرده. فکر می کنی این فقط یه امتحان الهیه. امیدواری که خدا بهت صبر بده. اما هر روز داری بیشتر عذاب می کشی. از زندگی ناامید شدی. نمی تونی با واقعیت کنار بیای.
20. وابسته شدن به قرص و دارو
برای فراموش کردن درد و رنجت، ممکنه به قرص و دارو روی بیاری. اما این فقط یه راه فراره و مشکل رو حل نمی کنه. فقط داری خودت رو نابود می کنی. به جای حل مشکل، داری صورت مسئله رو پاک می کنی. به قرص ها وابسته میشی. سلامتیت رو از دست میدی. زندگیت رو نابود می کنی. دیگه هیچ وقت نمی تونی به حالت عادی برگردی.
21. فکر به انتقام
فکر انتقام از شوهر و هووت، لحظه ای از ذهنت بیرون نمیره. می خوای بهشون نشون بدی که چه اشتباهی کردن. اما انتقام فقط باعث میشه خودت هم بدتر بشی. باعث میشه کینه تو دلت بمونه. از نظر روحی آسیب میبینی. باعث میشه نتونی به زندگیت ادامه بدی. فقط خودت رو نابود می کنی. انتقام راه حل نیست.
22. مشاوره با وکیل
برای گرفتن حق و حقوقت، باید با یه وکیل مشورت کنی. اون می تونه بهت کمک کنه تا بهترین تصمیم رو بگیری. وکیل میتونه بهت راهنمایی کنه. می تونه از حقوقت دفاع کنه. می تونه در مورد طلاق بهت مشاوره بده. می تونه در مورد حضانت بچه ها بهت کمک کنه. می تونه در مورد مسائل مالی بهت راهنمایی بده. بهتره زودتر با یه وکیل مشورت کنی.
23. تلاش برای مستقل شدن
باید سعی کنی از نظر مالی و عاطفی مستقل بشی. این بهت کمک می کنه تا روی پای خودت بایستی و دیگه به کسی وابسته نباشی. به دنبال کار بگرد. مهارت های جدید یاد بگیر. روی خودت سرمایه گذاری کن. به خودت برس. به فکر تفریح باش. سعی کن زندگی جدیدی رو شروع کنی.
24. تمرکز بر آینده
باید گذشته رو فراموش کنی و به آینده فکر کنی. به این فکر کن که چه کارهایی می تونی انجام بدی تا زندگیت بهتر بشه. هدف های جدید تعیین کن. برنامه ریزی کن. به خودت انگیزه بده. به این فکر کن که هنوز فرصت داری. به این فکر کن که میتونی خوشبخت باشی. به این فکر کن که لیاقت بهترین ها رو داری.
25. پذیرش و رهایی
باید خودت رو ببخشی. باید شوهرت رو ببخشی. باید هووت رو ببخشی. باید کینه رو از دلت بیرون کنی. باید به خودت فرصت دوباره بدی. باید زندگی جدیدی رو شروع کنی.






